علی و امیدعلی و امید، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 2 روز سن داره

علی و امید کوچولوهای88

منتظر اتفاق خوب

پارک به روایت تصویر

سلاااااام پسرای گلم ...... خوبید عسلیا؟؟؟؟ داشتیم میرفتیم امامزاده که تو راه چشمم به یه پارکی افتاد ..... خیلی ازش خوشم اومد اخه جاهای جالبی داشت ..... برا همین برنامه گذاشتیم که یه روز ببریمتون اونجا و بلاخره اون روز رسید ..... ولی چون یکمی زود رفتیم هنوز افتاب بود و گرم بود ....ولی هیچ چیز جلو دار شما نبود .... حتی اون افتاب داغ و اون گرما ..... به خاطر همین هم خیلی نموندیم چون ممکن بود خدایی نکرده شما گرما زده بشین ... ولی توی همون تایم کم شماها حسابی بازی کردین و منم صد البته با دوربین شما رو همراهی میکردم عکساش رو هم میزارم تو ادامه مطلب ...... خدایا ازت ممنونم که به من لطف داشتی و ما رو لایق این دونستی که دوتا از فرشته هات رو ...
10 خرداد 1390

جشن تولد 30 سالگی بابایی..

یه سلااااااااااااااااااااام پر انرژی برای عزیزای خودم ..... پسرای گلم خوبن؟؟؟؟ حال و احوالتون خوبه ؟؟؟ قربون اون قد و بالاتون نازدارای مامان ......الان داشتم عکساتون رو میدیدم ..... وای که چقدر کوچولو بودین و الان برا خودتون اقاااااااااااااااااااااااااا شدین دیگه !!!!!!!!!!!!! خوووووووووووووووووب بریم سر اصل مطلب ....... دو شب پیش برای بابایی تولد گرفتیم و دور هم جمع شدیم ..... خیلی خوش گذشت ولی متاسفانه امیدم مریض بودی و همش میخواستی توی بغل باشی .... منم چون کار داشتم نمیتونستم خیلی بغلت کنم برا همین همش بغل مامان بزرگت بودی ...... بلاخره بابایی 30 سالش شددددددددددددد ....... دیگه کم کم داره پیر مرد میشه هااااااااا خدایا ازت میخوام ک...
8 خرداد 1390

امامزاده قاسم

سلااام پسرای گلم ..... خوبید؟ خوشید؟ دماغتون چاقه؟؟؟ لبتون خندونه؟؟ لپاتون گلیه؟؟؟ الهی فداتون بشم که انقدر ماه شدین .... روز به روز شیرین تر میشید و البته تربیتتون سخت تر .... چند روزیه خیلی بهونه گیر شدین .... بابایی چشمشو عمل کرده و چند روزه تو خونه خوابیده تا امروزم نمیتونست چشماشو باز کنه و درد داشت .....ولی الحمدالله بهتر شده و امروز یکم با شما بازی کرد..... بهونه گیری شما هم بی ربط به این موضوع نبود .... دلتون برا بابایی تنگ شده بود و دوست داشتین باهاتون بازی کنه .... چند روز پیش با هم رفتیم امامزاده قاسم توی تجریش .... تو حیاطش یه حوض داشت شماهم رفته بودین بغلش و ازش دل نمیکندین .... کلی بازی کردین .... یه چندتایی هم عکس انداخ...
31 ارديبهشت 1390

اولین تجربه شهر بازی....

یه سلام به گرمی افتاب داغ تابستون ...... پسرای گلم خوبید؟؟؟؟؟؟؟؟چند روز پیش با هم رفتیم سرزمین عجایب و شما برای اولین بار شهر بازی رو دیدید و تجربه کردید!!!!!!!!!!!خدا میدونه که وقتی بزرگ تر شدید چند بار در ماه گیر میدید که ما رو ببرین شهر بازی !!!!!!!!!! بد نبود ولی برای شما بازی های زیادی نداشت بیشتر بدرد بچه های سه یا چهار ساله میخوره....ولی همین که رفته بودین جایی که براتون جدیده و یکم بازی کردین خیلی خوشحال بودین و به ما هم بد نگذشت ..... الانم که دارم این پست رو مینویسم شما خوابیدین ..... چه شکلیش رو الان میگم یعنی عکس میزارم ..... منم منتظرم تا بابایی بیاد و شما رو یه حموم ببرم و بعدش اگه شد با هم بریم نمایشگاه کتاب ...
20 ارديبهشت 1390

حموم با بابایی.....و عکسهای اتلیه

سلااااااام به روی ماهتون ...... خوبید گلهای باغ زنگی من و بابایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بلاخره بعد از یک سال و سه ماه بابایی شما رو بردن حموم ....... خیلی بهتون خوش گذشته بود چون اصلا گریه نکردین ..... حتی وقتی بابایی سرتونو شسته بود شما هیچی نگفتین ...... وقتی رفتین حموم منم شروع کردم به جمع کردن خونه ..... خیلی شلوغ و به هم ریخته شده بود ...... بعدشم ظرفها رو شستم و واقعا یه نفس راحت کشیدم ...... راستی چند روز پیش رفتیم اتلیه و چندتا عکس انداختیم ..... خیلی قشنگ شده ..... الان یه چندتا شو میزارم تو ادامه مطلب .....ولی عکسارو هنوز نگرفتیم .... هر وقت اماده شد اونهارو هم میزارم .... اینا عکسای دوتاییتون بود.... اینا هم تکیا...
14 ارديبهشت 1390

بله برون!!!!!!!!!!

سلاااااام عزیزای دل ..........خوبید پسرای گل خودم ..... خیلی وقته که براتون ننوشتم و از خاطرهاتون نگفتم .... الان که دارم براتون مینویسم شما دارید بازی میکنید همین چند لحظه پیش علی جون دست داداشت رو گاز گرفتی و البته همین امروز بعدازظهر هم امید جان شما داداشت رو مورد عنایت قرار دادی هنوزم جای گازی که گرفتی روی دستش هست ..... بلاخره چیزی که عوض داره گله نداره .... و اما بله بروووووووووووووون جمعه بعداز ظهر بله برون عمو مهدی بود یه زن عمو خوب و مهربون قراره براتون بیاد  ....امیدوارم که همیشه پشت و پناه هم باشن و زندگی خوب و شیرینی داشته باشن .... اینم چندتا عکس از وسایلهایی که عمو مهدی زحمت کشیدن و برای خانمشون گرف...
5 ارديبهشت 1390

ددر!!!!

وااااااااااااااااای که چقدر ددر!!!!!!!!!!! راستی سلاااام .... خوبید گلهای من ؟؟؟؟؟؟ انقدر دد ...دد گفتین که ما رو  کلافه کردین اخه من نمیدونم این دد چیه که همه بچه ها قبل از مامان و بابا گفتن میگن دد... خلاصه که هر روز کار ما شده دد بردن شما دوتا... ولی عیبی نداره با این که خیلی خسته میشیم منتها روحیمون هم یکم بهتر میشه و یه هوایی به سرمون میخوره ....دیروز هم با هم رفته بودیم پارک صدف .....خیلی قشنگ بود .....شما ها هم خیلی بازی کردین چند تا از عکسهاشو میزارم تو ادامه مطلب ..... کلمات جدید: الو = اَدی (خیلی بامزه میگین ...همچین کشدار میگین اااااادددددییییی) تاپ تاپ + دااااااادی(خودمم نمیدونم چه ربطی داره ولی لحنش به تاپ ...
5 ارديبهشت 1390

نمیدونم چی بگم !!!!!!!!!!!

سلاااااام بهترین بهونه های زندگی .....  خوبید پسرای گلم ؟؟؟؟ سرم خیلی درد میکنه .....نمیدونم برای چی ..... ولی با این حال گفتم خیلی وقته براتون ننوشتم یکم از کاراتون بگم بعدش برم بخوابم ..... قبل از هرچی بازم میگم که ما عاشقتونیم و خیللللللی دوووووووستون داریم یه چند وقتیه که امید آقا .... خیلی قلدر شدین و همیشه گریه داداشت رو در میاری ..... علی جون شما هم که اصلا به خودت زحمت نمیدی که بلکم حریف داداشت بشی و همیشه صدای گریت میاد ... جدیدا صخره نوردی میکنید و از هرجایی که بتونید میرید بالا ....یک سری از عکساشو میزارم ادامه مطلب .... چند روزیه که هوا خوب شده و ما یه روز در میون با هم میریم پارک ..... شما از همون اول که ...
24 فروردين 1390

سیزده بدر...

  یه سلاااام سیزده بدری به عزیزای خودم.... عیدم تموم شد و خاطره هاش موند.....عید بدی نبود ولی خیلی هم تعریفی نبود ...... با شیطنت شما که هیچ جایی بیشتر از یک ربع یا نهایت نیم ساعت نمیتونستیم بمونیم ..... همون یک ربع رو هم همش دنبال شما میدوییدیم مبادا خراب کاری کنید .... امان از وقتی که در بین فضولیها یا بهتر بگم کنجکاوی ها چشمتون به جارو برقی میفتاد کاری نداشتین که کجایین .... تا نمیاوردینش وسط خونه  باهاش ور نمیرفتین اروم نمیشدین!!!!!!!!!! حالا از این بگذریم که جاروی خودمون همیشه وسط خونست !!!!!!  چند تا عکس از علاقه شدید شما به جارو برقی در ادامه مطلب...... امروز رفتیم تا پارک نزدیک خونمون تا شما سیزده تونو...
13 فروردين 1390