نمیدونم چی بگم !!!!!!!!!!!
سلاااااام بهترین بهونه های زندگی ..... خوبید پسرای گلم ؟؟؟؟
سرم خیلی درد میکنه .....نمیدونم برای چی ..... ولی با این حال گفتم خیلی وقته براتون ننوشتم یکم از کاراتون بگم بعدش برم بخوابم .....
قبل از هرچی بازم میگم که ما عاشقتونیم و خیللللللی دوووووووستون داریم
یه چند وقتیه که امید آقا .... خیلی قلدر شدین و همیشه گریه داداشت رو در میاری ..... علی جون شما هم که اصلا به خودت زحمت نمیدی که بلکم حریف داداشت بشی و همیشه صدای گریت میاد ...
جدیدا صخره نوردی میکنید و از هرجایی که بتونید میرید بالا ....یک سری از عکساشو میزارم ادامه مطلب ....
چند روزیه که هوا خوب شده و ما یه روز در میون با هم میریم پارک ..... شما از همون اول که از در خونه میاید بیرون دنبال گربه هایید تا اون اخر که به زور باید بیاید خونه ...همه ی گربه های محل از دستتون عاصی شدن .... یکم هم سرسره بازی میکنید و دوباره دنبال جوجو (به قول خودتون) میدوئید ....
شبا هم یا من یا بابایی میبریمتون توی راهرو یکم بدو بدو میکنید و برمیگردید ..... خیلی ددری شدید دیگه ....
همه ی لباسها و وسایلی که مربوط به ددر باشه رو میشناسید تا میبینید میگید :دد
مثل لباسهای بیرون ،جوراب ،کفش .... میرید جلوی جا کفشی ، (میدونید که کفشهاتون اون توئه)و میگید :دد .... یعنی کفشامونو بیار بریم دد....
کلمات جدیدی هم که میگید اینه که به همه چیز میگید جوجو .... حالا بچه باشه ... گربه باشه .... اشیاء باشه به همه چیز میگید جوجو .... امید شما میگی :دودو علی جون تو هم میگی :جی جی
امید جان میای تو اشپزخونه داد میزنی مــــــــــــــامــــــــــــــــا .... بابا رو همینجوری کش دار صدا میکنی ....
الانم با بابایی رفتین توی راهرو در حال بدو بدو کردن هستین .....
دیگه چیز جدیدی یادم نمیاد که بگم .....
بازم میگم عاشقتونم ....
در حال بالا رفتن از کمدشون ....
علی به داداشش: من میرم تو هم پشت سر من بیا داداشی...
این علی اقاست که رفته بالا امیدم اون لای کمد و میزه ...
مامانی ژست گرفتم بدو عکس بنداز ....
اینجا در حال دیدن وبلاگ اقایون محمدین بودیم که میبینید پسرا چی کار میکنن....
امید اقا در میز رو بسته و داداشش توی میز گیر کرده ....اونم نمیزاره که بیاد بیرون ...
مامانی دستت درد نکنه به دادم رسیدی داشتم هوا کم میاوردما ....
خودتون رو بزارین جای من .... یه دفعه میاین تو اتاق با این صحنه روبه رو میشید ...
علی اقا پا شو گذاشته رو متکا و بعدم رفته روی صندلی و بدم بالای میز تمام خودکارهارو هم ریختن زمین ...
علی اقا در حال واکاوی کشو .....