پارک به روایت تصویر
سلاااااام پسرای گلم ...... خوبید عسلیا؟؟؟؟
داشتیم میرفتیم امامزاده که تو راه چشمم به یه پارکی افتاد ..... خیلی ازش خوشم اومد اخه جاهای جالبی داشت ..... برا همین برنامه گذاشتیم که یه روز ببریمتون اونجا و بلاخره اون روز رسید ..... ولی چون یکمی زود رفتیم هنوز افتاب بود و گرم بود ....ولی هیچ چیز جلو دار شما نبود .... حتی اون افتاب داغ و اون گرما ..... به خاطر همین هم خیلی نموندیم چون ممکن بود خدایی نکرده شما گرما زده بشین ...
ولی توی همون تایم کم شماها حسابی بازی کردین و منم صد البته با دوربین شما رو همراهی میکردم
عکساش رو هم میزارم تو ادامه مطلب ......
خدایا ازت ممنونم که به من لطف داشتی و ما رو لایق این دونستی که دوتا از فرشته هات رو به ما بسپری و ما رو پدر و مادر کنی..... واقعا ازت ممنونمخدایا ازت میخوام که همیشه و همه جا مراقبشون باشی و امیدوارم که اونا هم همیشه و همه جا بیادت باشن....
بدو وروووود به پارک و تاپ بازی
پیش به سوی سرسره....
اینم علی اقا توی تونل...
وقتی یه دخمل ببینید اونم با اسکوتر دیگه خدا باید به ما رحم کنه.....
علی اقا سوار بر موش کوچولو
امید ناز نازی سوار خرگوش کوچولو
اینجا هم داداشی ها تو یه تونل دیگه ..... ولی به دلیل داغ بودن سرسره فقط از تونلش فیض بردن...
اینم امید به دنبال توپ این پسر کوچولو
ای وااااای علی گیر کردی که مامان!!!!!!اگه گفتی راه فرار کدوم طرفه؟؟؟؟؟
افرین گلم پیدا کردی....