علی و امیدعلی و امید، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره

علی و امید کوچولوهای88

منتظر اتفاق خوب

چند روز تعطیلی و گشت و گذار..

1392/3/19 17:21
نویسنده : maman ali & omid
1,825 بازدید
اشتراک گذاری

سلاااام به همگی .. همه ی کسانی که خواننده ی وبلاگ کوچولوهای ما هستن لبخند.. امیدوارم که همتون سلامت و خوشبخت باشید ..مژه

خوب چند روز تعطیل بود و ما هم از فرصت تا اونجایی که میشد استفاده کردیم و این وروجکها رو بردیم گردش ..چشمک

یه روز باغ پرندگان و یه روز باغ وحش و شهربازی و یه روز هم یه گردش دسته جمعی به دماوند ..

خیلی خوب بود و فرصتی شد تا ما برنامه هایی که داشتیم رو عملی کنیم و پسرای گلمون و ببریم به جاهایی که خیلی دوست دارن ..

چندتا از این ماکت حیوانها دارید که بهشون خیلی علاقه دارید و مدام باهاشون بازی میکنید و مثلا یکی میشه آقا شیره و اون یکی ببر .. یا پلنگ و اسب دریایی و یا .... خیلی چیزای دیگه .. به خاطر همین ما هم بهتون قول دادیم که اگرررر پسرای خوبی باشین ببریمتون باغ وحش تا حیوانهای واقعی رو ببینید ..بغل

هر چند که پسرای همچین خوبی نشدید ولی ما به قولمون عمل کردیم و بردیمتون ابرو... اولین روز تعطیلات و رفتیم باغ پرندگان ... خیلی علاقه داشتید و با دقت تمااام به همه ی پرنده ها نگاه میکردین و از دیدنشون خسته نمیشدید ...

ولی خوب به نظر من خیلی خسته کننده بود .. چون خیلی پیاده رویی داشت و هوا هم گرم بود و جاهای پرنده ها خیلیییی با هم فاصله داشت ..اوه

ولی خوب دیگه چاره ایی نبود به خاطر شما دوتا جیگر بلا باید تمام اینا رو به جون میخریدیم و میرفتیم تا شما لذت ببرید و به تجربیاتتون اضافه بشه ..قلبقلب

موقع برگشتن همینجوری که داشتیم میومدیم به یه قفس مرغ و خروس رسیدیم .. دورش خلوت بود و کسی نبود .. شما اصرار کردین که ما رو بزار بالا تا ببینیم .. منم دوتاتون و گذاشتم بالای اون بلندی که قفس اونا بود .. یکم نگاه کردین و میزدین به قفسشون .. یه دفعه یه دونه از این خروس لاری ها که ته قفس بود بدو بدو اومد سمت شما و با کلش کوبید توی قفس ... قیافه ی شما تو اون لحظه خیلییییییییییی دیدنی بودقهقهه .. انقدر ترسیده بودین که حد نداشت .. دیگه از ترس گریه تون گرفته بود و نمی دونستین چه جوری از اونجا بیاین پایین .. بابایی سریع آوردتون پایین و هرچی بهتون میگفتیم بابا اونا توی قفسن نمیتونن بیان بیرون به خرجتون نمیرفت و گریه میکردین ...

ولی خداییش خیلییی صحنه ی خنده داری بود .. بعدش پیش خودم فکر کردم ای کاش فیلم میگرفتیم میفرستادیم برای دیدنی ها ...نیشخند

عکساش رو هم میزارم توی ادامه مطلب ..

پنج شنبه هم تصمیم گرفتیم که بریم باغ وحش ... اونجا هم خیلی بهتون خوش گذشت و دل نمیکندین .. پیش هر کدوم از حیوانها اگه ولتون میکردیم دو ساعت وایمیستادید و نگاه میکردین ..مژه

بعد از باغ وحش هم رفتیم توی پارک ارم و شما ماشین سواری کردین و وقتی داشتیم برمی گشتیم چشمم افتاد به اونجایی که روی صورت بچه ها طراحی میکنن .. به بابایی گفتم بیا ببریمشون براشون طراحی کنه .. خلاصه رفتیم و خانومه علی رو به شکل یه ببر درست کرد که رنگش به لباسش میخورد و امید رو هم به شکل یه گربه ی سبز که اونم به لباسش بیاد ..

انقدر خوشتون اومده بود که از جلوی آیینه کنار نمیرفتین ..بغل

روز جمعه هم با هم رفتیم سمت دماوند و سر باغی که بابا یوسف گرفته و قراره دیگه از این به بعد بیشتر بریم اونجا .. نشسته بودیم توی باغ که دیدیم اون طرف تر چند نفر دعواشون شده بود و یه تراکتور داشت زمین و شخم میزد .. وقتی دعوا شد اونم اومد تراکتورش و پارک کرد و رفت و ما هم از فرصت سوءاستفاده کردیم و پیرو علاقه ی وافر شما به ماشین گنده بردیم و سوارتون کردیم ..ساکت

اینم از چند روز تعطیلی ماااااا ...

 یه روز داشتم برای عصرونه کیک درست میکردم که چون دنبال یه فرصت بودم برای شما روی کیک و به شکل دلقک درست کنم اون روز تصمیم گرفتم که روی این کیک درستش کنم .. انقدر خوشتون اومده بود که حد نداشت .. بهشون میگفتین قلدک نیشخند... خیلی بامزه بود .. بردیمش خونه ی مامان گیتی و عصرونه با چایی خوردیم .. جای همگی خالی ..خوشمزه

قلدک

قلدک

 

ادامه ی عکسها رو هم توی ادامه مطلب میزارم ..

داداشی ها دست در دست هم به سمت باغ پرندگان ..

علی و امید

یه استراحت کوتاه تا بابایی آب بگیره برامون وبعد از کلی سر بالایی رفتن ..

علی و امید

در حال دیدن جوجوها ..ماچ

علی و امید

دیگه این عکسها هم نیاز به توضیح نداره .. عکس پرنده های زیبای باغ ..

اینا توی محیط اونجا آزاد بودن ..

اردک مامان با بچه های کوچولوش ..قلب

علی و امید در حال دیدن اردک ها و لک لک ها و پلیکانها ..

علی و امید

علی و امید

این آقا شیره هم جلوی در باغ بود ..

علی و امید

در حال رفتن به باغ وحش .. هر کاری کردم امید نیومد این طرف که توی عکس بیفته ..

علی

در حال دیدن آقا شیرها ..

علی و امید

طاووس خیلیی قشنگ که برامون دمش و باز کرده بود ..

و بعدش ماشین سواری که شما عاشقش هستین بغل

امید گلم ..

امید

علی عزیزم ...

علی

و اینجا هم طراحی روی صورت جیگرای من ..

علی گلم ..

علی

امید نازم ..

امید

علی و امید

توی راه برگشت از خستگی نشسته داشتین چرت میزدین .. من بهتون گفتم بخوابین ولی از ترس اینکه صورتتون خراب نشه نمیخوابیدین و به زور تونستم راضی تون گفتم .. آخ

علی و امید

اینم سوار شدن تراکتور..

علی و امید

علی و امید

یه پروانه روی دست بابایی نشسته بود .. خیلی خوشگل بود ..

ممنون از همراهی تک تکتون .. قلببای بای

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

ایلیا الشن
20 خرداد 92 19:31
سلامممممممم



به به چه عکسای نازی انشاءآ... که همیشه بهتون خوش بگذره عجیجای مننننننننن



چقدر اون طرحای روی صورتشون نازشون کرده بود مخصوصا لباشون هم گرمزی شد بود بوس بوس بوس از اون لبای خوشگلشون




مامان علی و امید: سلااااام جیگر خودم ...

قربونت برم خانمی چشمات ناز میبینه

ممنون گلم که به ما سر میزنی

مامان نسرین
20 خرداد 92 22:42
سلام زهرا جون
چه روزای قشنگی داشتین، امیدوارم این روزها همیشه مستدام و پایدار باشن و دوقلوها هم وفادار به قولهاشون
تزئین کیکت واقعا عالی بود...



مامان علی و امید: سلااام عزیزم .. ممنون گلم ..
واقعا ممنون از محبتت عزیززززززم
مامان سهند و سپهر
21 خرداد 92 8:05
وای مامانی مهربون چه کار عالیی کردین . من عاشق گردوندن بچه هام . خوشبحالشون که چنین پدر و مادر مهربونی دارن. خیلی عکسها قشنگ بود ای جونم . نقاشی روی صورتشون هم خیلی ناز شده بود. الهیییییی.


مامان علی و امید:سلااام عزیزم ..
ممنون گلم .. لطف کردی و به ما سر زدی
سمانه مامان پارسا جون
24 خرداد 92 19:01
سلام زهرا جون خوبید عزیزم؟
چقدر این دوتا جیگرا ناز شدن
مخصوصا امید جون
عکسهای نابی شکار کردی حسابی هنرمندانه مخصوصا عکس پروانه.
کیکت هم که دیگه نگو ...
تزیینش محشر بود
آفرین کدبانو


مامان علی و امید:سلاام عزیز دلم .. ممنون گلم ..
چشمات قشنگ میبینه خوشگل خانم ..
سمانه جون هر دفعه میای و کلی ما رو شرمنده میکنی ..
شما خودت یه پا هنرمندی عزیزممم.
پارسای نازم و ببوس
ندا مامان پارسا و آریسا
28 خرداد 92 2:36
ای هنرمند ، ای کدبانو ، ای کیک پز ماهر ، ای استااااااد ای زهراجونم ...فوق العاده بود ، خیلی لذت بردم از همه چیز، آفرین که اینقدر قشنگ و با برنامه از تعطیلاتتون استفاده کردید . جیگرشونو برم که اینقدر ترسیدن ، دلم خیلی سوخت . صورتهاشونم خیلی قشنگ شده حق دارن طفلک ها بترسن بخوابن خراب شه . از طرف من بوس بارونشون کن
راستی اینقدر این هنرای خوشمزه را میبینم دلم میخواد پامیشم میاماااااااا....حالا خود دانی این ماچ مخصوص خود خودت بود


مامان علی و امید : وااای ندا از خجالت آبم کردی که تو دختر فداای تو بشم من عزیزم ...
خانمی قدمتون سر چشم .. شما تشریف بیار من برات سنگ تموم میزارم گلم
مامان سهند و سپهر
28 خرداد 92 9:45



سمانه مامان پارسا جون
2 تیر 92 19:39
سلام زهرا جون خوبید؟
عیدتون مبارک


مامان علی و امید:سلااام عزیزم . ممنون گلم ...
عید شما هم مبارک خانمی
مامان آرینا مو فرفری
5 تیر 92 19:47
آرینا در جشنواره تابستانه نی نی وبلاگ شرکت کرده خوشحال می شم به دخترم رای بدین. فقط کافیه کد 143 را به شماره 20008080200 پیامک کنید. هر فردی که شماره همراه در اختیار دارد مجاز به شرکت در رای گیری است.(دوستان، آشنایان، خانواده، فامیل) مرسی از همراهی شما. ---$$$$$$$$__$$__$$$$$$$$$ _$$$$$$$$$$$$__$$$$$$(¯`v´¯)$ $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$(¯`(*)´¯)$ $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$(_.^._)$$ $$$$$$$$$$$$$$$$$(¯`v´¯)$$$$$ _$$$$$$$$$$$$$$$(¯`(*)´¯)$$$ ___$$$$$$$$$$$$$$(_.^._)$$ ______$$$$$$(¯`v´¯)$$$$$ ________$$$(¯`(*)´¯)$$ ___________$(_.^._)$ ____________$$$$$$
kkkkkkkkkkkkkkkkk
5 تیر 92 20:19
می خوای صورت کسی رو که واقعا دوست داره ببینی؟اینو به 10 نفر بفرست بعد برو به ادرس http://amour-en-portrait.ca.cx/(این یه بازی فرانسویه)صورت کسی که دوست داره ظاهر میشه خطر سوپریز شدن!(تقریبا 90%شبیه)من خواستم این بازیو دور بزنم مستقیما رفتم به اون ادرس گفت اینطوری نمیشه باید به10نفر بفرستیش نمیدونم چه طوری فهمید.
مامان سهند و سپهر
5 تیر 92 21:26
چه عكس خوشگلي گذاشتي واسه مسابقه ماماني . حتما بهشون راي ميدم. بوسسسسسس


مامان علی و امید: ممنون عزیزززم .. خیلی لطف داری گلم
ايلياالشن
11 تیر 92 14:10
سلام عزيزم
عكسشون خيلي خوشگله گلم موفق باشن خوشگلاي من انشاءا... كه برنده بشن


مامان علی و امید: سلاام گلم .. ممنون عزیزمم
سمانه مامان پارسا جون
15 تیر 92 13:06
سلام عزیزم خوبید؟
منکه حتما بهشون رای میدم شک نکن که برنده میشن عکسشون خیلی قشنگه
روی ماهشونو ببوس


مامان علی و امید: سلااام گلم .. ممنون عزیز دلم ...
خیلییی لطف داری به ما سمانه جون
لیلا
28 تیر 92 15:16
سلام آرسيس در جشنواره ي تابستاني ني ني وبلاگ(ني ني شکمو) شرکت کرده.. خوشحالمون مي کنيد اگه بهش راي بدين و با يک پيامک، عدد 126 را به شماره ي 20008080200 (دوهزار هشتاد هشتاد دويست) ارسال کنيد. از لطف شما ممنونيم – شاد و سلامت باشيد.